نارضایتی، ناخرسندی، ناخشنودی
The guests could hardly hide their displeasure.
مهمانان بهسختی توانستند نارضایتی خود را پنهان کنند.
The team captain's displeasure was palpable after the loss in the final game.
نارضایتی کاپیتان تیم پساز باخت در بازی پایانی محسوس بود.
رنجش، رنجیدگی، دلخوری، ناراحتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His displeasure was evident as he folded his arms.
وقتی دستهایش را جمع میکرد، ناراحتیاش مشخص بود.
She couldn't hide her displeasure, as her face turned red and her voice grew sharp.
او نمیتوانست دلخوریاش را پنهان کند، زیرا صورتش قرمز و صدایش تندتر شد.
قدیمی جراحت، آسیب، صدمه، آسیبدیدگی
He couldn't help but feel a deep sense of injury when his best friend betrayed his trust.
وقتی بهترین دوستش به اعتمادش خیانت کرد، او احساس آسیب عمیقی کرد.
He couldn't hide his injury when he found out he didn't get the promotion.
او وقتی متوجه شد که ترفیع نگرفته است، نتوانست آسیبدیدگیاش را پنهان کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «displeasure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/displeasure