با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Displeasure

dɪˈspleʒər dɪsˈpleʒə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
نارضایتی، ناخرسندی، ناخشنودی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The guests could hardly hide their displeasure.
- مهمانان به‌سختی توانستند نارضایتی خود را پنهان کنند.
- The team captain's displeasure was palpable after the loss in the final game.
- نارضایتی کاپیتان تیم پس‌از باخت در بازی پایانی محسوس بود.
noun uncountable
رنجش، رنجیدگی، دلخوری، ناراحتی
- His displeasure was evident as he folded his arms.
- وقتی دست‌هایش را جمع می‌کرد، ناراحتی‌اش مشخص بود.
- She couldn't hide her displeasure, as her face turned red and her voice grew sharp.
- او نمی‌توانست دلخوری‌اش را پنهان کند، زیرا صورتش قرمز و صدایش تندتر شد.
noun countable
قدیمی جراحت، آسیب، صدمه، آسیب‌دیدگی
- He couldn't help but feel a deep sense of injury when his best friend betrayed his trust.
- وقتی بهترین دوستش به اعتمادش خیانت کرد، او احساس آسیب عمیقی کرد.
- He couldn't hide his injury when he found out he didn't get the promotion.
- او وقتی متوجه شد که ترفیع نگرفته است، نتوانست آسیب‌دیدگی‌اش را پنهان کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد displeasure

  1. noun unhappiness, anger
    Synonyms: annoyance, aversion, disapprobation, disapproval, discontentment, disfavor, disgruntlement, disinclination, dislike, disliking, disrelish, dissatisfaction, distaste, incensement, indignation, indisposition, irritation, offense, pique, resentment, umbrage, vexation, wrath
    Antonyms: calm, composure, delight, happiness, pleasure, satisfaction

ارجاع به لغت displeasure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «displeasure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/displeasure

لغات نزدیک displeasure

پیشنهاد بهبود معانی