شکل جمع:
resentmentsرنجش، خشم، غیض
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The people's resentment of the government was on the rise.
ناخشنودی مردم نسبت به دولت رو به افزایش بود.
my resentment of what he said
رنجش من از حرفهای او
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «resentment» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/resentment