فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Exasperation

ɪɡˌzæspəˈreɪʃn ɪɡˌzɑːspəˈreɪʃn

معنی و نمونه‌جمله

noun

تشدید، غضب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She could hardly hide her exasperation.

او به‌سختی می‌توانست خشم خود را پنهان کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exasperation

  1. noun upset, provocation
    Synonyms:
    annoyance irritation anger vexation bother nuisance resentment aggravation displeasure botheration plague irritant pique fury rage wrath pest passion besetment exacerbation ire
    Antonyms:
    calmness comfort ease soothing pleasing calming placation

ارجاع به لغت exasperation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exasperation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exasperation

لغات نزدیک exasperation

پیشنهاد بهبود معانی