امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vexation

vekˈseɪʃn vekˈseɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
آزردگی، رنجش، آزار، تغییر، حالت تحریک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- I have found continual vexation in my work.
- در کارم دائماً با دردسر روبه‌رو بوده‌ام.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vexation

  1. noun A vexed feeling
    Synonyms:
    annoyance irritation bother botheration uneasiness aggravation exasperation
  1. noun A cause of vexation, sense 1
    Synonyms:
    annoyance irritation harassment worry botheration aggravation weariness bothering agitation trouble exasperation chagrin discomfiture pestering hassle misfortune provocation annoying mortification pique chafe
  1. noun Something that annoys
    Synonyms:
    aggravation annoyance besetment bother irritant concern irritation nuisance peeve plague torment worry headache

ارجاع به لغت vexation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vexation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vexation

لغات نزدیک vexation

پیشنهاد بهبود معانی