امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Peeve

ˈpiːv piːv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
کج‌خلق کردن، آزردن، کینه، غرض

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- I was very peeved about not being invited.
- از اینکه دعوت نشده بودم خیلی دلخور شدم.
- She is in a peeve over it.
- در آن مورد دلخور است.
- my pet peeve
- مایه‌ی رنجش معمولی من
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد peeve

  1. noun something strongly disliked
    Synonyms:
    annoyance bother gripe nuisance pest sore point vexation
    Antonyms:
    attraction desire like love want
  1. verb bother, annoy
    Synonyms:
    aggravate anger bug bum burn disturb drive up the wall exasperate gall get get one’s goat hack irk irritate miff nettle pique provoke put out rile roil rub the wrong way steam T-off vex
    Antonyms:
    attract charm enchant please

ارجاع به لغت peeve

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peeve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/peeve

لغات نزدیک peeve

پیشنهاد بهبود معانی