شکل جمع:
nettlesگیاهشناسی گزنه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
The nettle stung my leg as I walked through the field.
وقتی در مزرعه قدم میزدم، گزنه پایم را نیش زد.
She brewed a soothing tea from dried nettle leaves to relieve her allergies.
او برای تسکین آلرژیاش، از برگهای خشکشدهی گزنه چای آرامبخش دم کرد.
انگلیسی بریتانیایی آزردن، برآشفتن، ناراحت کردن، برانگیختن، رنج دادن، عصبانی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Reporters kept nettling him about his wife's suicide.
خبرنگاران دربارهی خودکشی زنش مدام او را میآزردند.
Be careful not to nettle the dog, or it might bite.
مراقب باشید سگ را عصبانی نکنید، وگرنه ممکن است گاز بگیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nettle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nettle