فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Please

pliːz pliːz

گذشته‌ی ساده:

pleased

شکل سوم:

pleased

سوم‌شخص مفرد:

pleases

وجه وصفی حال:

pleasing

توضیحات:

مخفف این لغت در حالت عامیانه pls است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive A1

دلپذیر کردن، خشنود ساختن، کیف کردن، سرگرم کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

We aim to please our customers.

هدف ما خشنود کردن مشتریان است.

The gift pleased her very much.

هدیه خیلی او را خشنود کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Nothing I do pleases my wife.

هرکاری می‌کنم باز زنم ناراضی است.

It pleased him to remain.

دلش خواست بماند.

He does what he pleases.

او هر کاری دلش بخواهد می‌کند.

Eat what you please.

هر چه میل داری بخور.

I am very pleased to meet you.

از ملاقات شما خیلی خوش‌وقتم.

What pleases me most is your satisfaction.

آنچه مرا از همه بیشتر خرسند می‌کند رضایتمندی شماست.

adverb

لطفاً، خواهشمند است

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Please, don't smoke!

خواهشمندم سیگار نکشید!

Please don't bring any children.

لطفاً از آوردن بچه خودداری فرمایید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Please give me some water.

لطفاً یک قدری آب به من بدهید.

Please don't speak loudly!

خواهش می‌کنم بلند حرف نزنید!

Please have some tea.

لطفا چای میل بفرمایید.

Hello, can I speak to Ahmad, please?

الو، ممکن است با احمد صحبت کنم؟

Please sit down.

بفرمایید بنشینید.

Please follow me!

لطفاً دنبال من بیایید!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد please

  1. verb delight, make happy
    Synonyms:
    amuse entertain satisfy charm cheer gladden humor gratify suit content tickle enchant indulge overjoy wow grab score hit the spot make the grade fill the bill go over big turn on tickle pink titillate sweep off feet kill
    Antonyms:
    annoy anger displease upset depress worry disturb
  1. verb will, elect to do
    Synonyms:
    want wish like prefer choose desire opt be inclined command demand see fit
    Antonyms:
    refuse deny be unwilling

Collocations

if you please

اگر بخواهید، اگر دلتان بخواهد، اگر اجازه بدهید

please god

1- ان‌شاءالله، اگر خدا بخواهد 2- خدایا

please oneself

به دلخواه خود عمل کردن

لغات هم‌خانواده please

  • verb - transitive
    please

ارجاع به لغت please

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «please» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/please

لغات نزدیک please

پیشنهاد بهبود معانی