انتشار ۱۳ آذر ۱۴۰۳
لغات شب یلدا به انگلیسی
شب یلدا یا شب چلّه یکی از کهنترین و باشکوهترین جشنهای ایرانی است که در آخرین شب پاییز برگزار میشود و به طولانیترین شب سال شهرت دارد. این شب، نمادی از غلبهی روشنایی بر تاریکی و آغاز دورهی جدیدی از حیات است و ایرانیان، از دیرباز تاکنون، آن را گرامی داشتهاند. در این شب، خانوادههای ایرانی دور هم جمع میشوند و با برگزاری آداب و رسومی همچون قصهگویی، حافظخوانی و لذت بردن از خوراکیهایی همچون انار، هندوانه و آجیل، لحظاتی شاد و سرشار از محبت را در کنار یکدیگر رقم زده و با قلبی آکنده از امید، به استقبال روزهای بلندتر سال میروند.
در این مطلب از وبلاگ فست دیکشنری، فهرستی از تمامی واژگان مرتبط با شب یلدا برای شما فراهم شده است. با استفاده از این فهرست جامع، بهراحتی میتوانید معادل لغات کاربردی این جشن فرخندهی ایرانی (اعم از آدابورسوم، خوراکیها و…) را در زبان انگلیسی مشاهده کرده و جهت ارتقای دانش زبانی و فرهنگی خود از آن استفاده کنید.
لغت | معنی |
---|---|
شب یلدا، شب چلّه (یکیاز کهنترین جشنهای ایرانی که در آن، آغاز فصل زمستان و طولانیترین شب سال جشن گرفته میشوند) | |
شب یلدا، شب چلّه (یکیاز کهنترین جشنهای ایرانی که در آن، آغاز فصل زمستان و طولانیترین شب سال جشن گرفته میشوند) | |
باستانی، دیرینه، قدیمی، کهن، کهنه، پیر، عتیق | |
سنت، رسم، عرف، عقیدهی موروثی، آیین، سیره | |
عید، سور، شادمانی، جشن، ضیافت | |
مراسم، تشریفات، جشن، آیین (مجموعهای از اعمال رسمی، اغلب ثابت و سنتی که در مناسبتهای مهم اجتماعی یا مذهبی انجام میشوند) | |
جشن گرفتن | |
جشن، گرامیداشت، بزرگداشت، نکوداشت، مجلس شادی و شادمانی، ضیافت، بزم | |
(Hafiz) حافظ، خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین محمد شیرازی (شاعر بزرگ ایرانی) | |
فالگیری، فالبینی | |
محبت، مهر، عشق، خاطرخواهی، مهربانی | |
دورهمی خانوادگی، جمع خانوادگی | |
گاهشماری هجری خورشیدی، تقویم هجری شمسی، تقویم شمسی | |
(فصل) پاییز، خزان، برگریزان | |
زمستان، شتا | |
انقلاب زمستانی، خوریست زمستانی، کوتهروز (کوتاهترین روز سال؛ لحظهای که خورشید به پایینترین نقطه در آسمان میرسد) | |
روز، یوم | |
شب (فاصلهی میان غروب تا طلوع خورشید) | |
نیمهشب، نصفهشب، دل شب، وسط شب (ساعت ۱۲ شب) | |
قصهگویی، داستانسرایی، روایتپردازی | |
شعر، سروده، چکامه | |
شمع | |
هدیه، کادو، پیشکش، رهآورد، تحفه | |
قرمز، سرخ | |
میوه | |
انار | |
هندوانه | |
پرتقال | |
خرمالو | |
نارنگی | |
بِه | |
سیب | |
لیموشیرین | |
موز | |
خیار | |
انگور | |
گریپفروت | |
کدوتنبل | |
کدوحلوایی | |
کامکوات، پورنج | |
انجیر | |
سالاد میوه (مخلوطی از تکههای انواع مختلف میوه که معمولاً در پایان غذا سرو میشود) | |
آجیل، مغزیجات | |
آجیل، آجیل مخلوط | |
تخمهی آفتابگردان |
لغت | معنی |
---|---|
تخمهکدو | |
تخمهژاپنی | |
پاپکورن، ذرت بوداده، پففیل، چسفیل، ذرت پفکی، شکوفهی ذرت، گل ذرت | |
پسته، مغز پسته | |
بادام، مغز بادام | |
بادامهندی | |
فندق، مغز فندق | |
بادامزمینی، مغز بادامزمینی | |
گردو | |
کشمش | |
مَویز (نوعی خشکبار که از خشک کردن انگور حاصل میشود) (انگور یا کشمش بدون هسته) | |
میوهی خشک، میوهی خشکشده | |
گندمک، شیرینگندمک | |
دسر، پیغذا، پسغذا (خوردنی معمولاً شیرینی که پساز صرف وعدهی اصلی سرو میشود) | |
شیرینی، شیرینیجات (انواع مختلف شیرینی و شکلات) | |
شیرینی، شیرینیجات (انواع مختلف شیرینی و شکلات) | |
کیک | |
کیک انار | |
باقلوا (نوعی شیرینی محبوب در ایران، ترکیه و سایر کشورهای خاورمیانه) | |
حلوا (نوعی شیرینی محبوب در خاورمیانه که انواع مختلفی دارد) | |
راحتالحلقوم، لُقوم، لُکوم، ترکیش دیلایت | |
ژله، لرزانک | |
پودینگ برنج (دسر محتوی شیرینی، آرد، نان یا برنج و اغلب میوه) | |
کاسترد، کاستارد، شیرخاگین (نوعی دسر یا سس شیرین که از ترکیب شیر، شکر، تخممرغ و نوعی پودر مخصوص درست میشود) | |
بستنی | |
شکلات تختهای، شمش شکلاتی | |
شکلات سنگی | |
ویفر | |
مارشمالو، پفنبات، پاستیل پفی (نوعی شیرینی نرم خمیرمانند) | |
پاستیل | |
پشمک | |
آبنبات، نبات، خروس قندی (و مشابه آن) | |
تافی، شکلات تافی، نرمنبات (نوعی شیرینی که از ترکیب شیر، شکر و کره تهیه میشود) | |
لواشک | |
پفک | |
چیپس، چیپس سیبزمینی | |
لبو (چغندر پخته) | |
نوشیدنی، آشامیدنی | |
چای | |
قهوه (نوشیدنی معمولاً داغ و تلخی که از پودر قهوه تهیه میشود) | |
آبمیوه | |
آب سبزیجات | |
لیموناد، نوشابه، آب گازدار | |
غذا، خوراک، خوراکی، خوردنی، قوت، طعام | |
آش (یکیاز غذاهای اصیل ایرانی که انواع مختلفی دارد) |