باقلوا (نوعی شیرینی محبوب در ایران، ترکیه و سایر کشورهای خاورمیانه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My father bought a box of baklava for Yalda night.
پدرم برای شب یلدا یک جعبه باقلوا خرید.
I had never tasted baklava until I visited Tabriz.
من تا قبلاز سفر به تبریز هرگز طعم باقلوا را نچشیده بودم.
The sweet aroma of fresh baklava filled the confectionery.
عطر شیرین باقلوای تازه قنادی را پر کرده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «baklava» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/baklava