فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Baklava

ˈbækləvɑː / / ˈbɑːk- ˈbækləvɑː / / ˈbɑːk-

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

باقلوا (نوعی شیرینی محبوب در ایران، ترکیه و سایر کشورهای خاورمیانه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

My father bought a box of baklava for Yalda night.

پدرم برای شب یلدا یک جعبه باقلوا خرید.

I had never tasted baklava until I visited Tabriz.

من تا قبل‌از سفر به تبریز هرگز طعم باقلوا را نچشیده بودم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The sweet aroma of fresh baklava filled the confectionery.

عطر شیرین باقلوای تازه قنادی را پر کرده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد baklava

  1. noun a sweet food popular in Iran, Turkey and the Middle East, made from layers of thin pastry with nuts and syrup (= sugar cooked with water) or honey

ارجاع به لغت baklava

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «baklava» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/baklava

لغات نزدیک baklava

پیشنهاد بهبود معانی