فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Baking Powder

ˈbeɪkɪŋpoʊdər ˈbeɪkɪŋˌpaʊdə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

بیکینگ‌پودر، پودر شیرینی‌پزی (مخلوطی از پودرهای مختلف که در پخت‌و‌پز به‌عنوان عامل ورآورنده استفاده می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

She added baking powder to the cake mix.

او به پودر کیک آماده، بیکینگ‌پودر اضافه کرد.

Samaneh checked the expiration date on the baking powder before using it.

سمانه قبل‌از استفاده از بیکینگ‌پودر، تاریخ انقضای روی آن را بررسی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد baking powder

  1. noun a leavening agent used in baking to help doughs and batters rise

ارجاع به لغت baking powder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «baking powder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/baking-powder

لغات نزدیک baking powder

پیشنهاد بهبود معانی