ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Raisin

ˈreɪzn ˈreɪzn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    raisins

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    کشمش، مویز
    • - I love eating raisins as a healthy snack.
    • - من عاشق خوردن کشمش به‌عنوان یک میان‌وعده‌ی سالم هستم.
    • - The cookie recipe calls for a handful of raisins.
    • - دستورپخت کوکی نیاز به یک مشت مویز دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت raisin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «raisin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/raisin

لغات نزدیک raisin

پیشنهاد بهبود معانی