آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۴

    Fig

    fɪɡ fɪɡ

    شکل جمع:

    figs

    توضیحات:

    FIG در معنای چهارم، مخفف عبارت فرانسوی Fédération Internationale de Gymnastique است.

    معنی fig | جمله با fig

    noun countable

    میوه انجیر

    Kashan figs are large and sweet.

    انجیرهای کاشان درشت و شیرین هستند.

    The fig is a symbol of prosperity in many cultures.

    در بسیاری از فرهنگ‌ها انجیر نماد رفاه است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Figs are rich in fiber and nutrients.

    انجیر سرشار از فیبر و مواد مغذی است.

    noun

    درخت گیاه‌شناسی درخت انجیر

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    We gathered under the shade of the old fig.

    زیر سایه‌ی درخت انجیر کهن‌سال جمع شدیم.

    She climbed the fig to reach the ripe figs hanging above.

    او از درخت انجیر بالا رفت تا به انجیر رسیده‌ای که در بالا آویزان بود، برسد.

    noun

    چیز بی‌ارزش، پشیز، چیز بی‌بها، پاپاسی، پول سیاه

    His promise is not worth a fig.

    قول او ذره‌ای هم اعتبار ندارد.

    "A fig for house work!" She said angrily to her husband.

    او با خشم به شوهرش گفت: «کار خانه به درک!»

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She doesn't give a fig what the neighbors think.

    او برای نظر همسایه‌ها پشیزی هم ارزش قائل نیست.

    abbreviation acronym noun uncountable

    ورزش (FIG) فدراسیون جهانی ژیمناستیک

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    The FIG sets the rules for international gymnastics competitions.

    فدراسیون جهانی ژیمناستیک قوانین مسابقات بین‌المللی ژیمناستیک را تعیین می‌کند.

    FIG organizes major events such as the Gymnastics World Championships.

    فدراسیون جهانی ژیمناستیک رویدادهای مهمی همچون مسابقات جهانی ژیمناستیک را سازماندهی می‌کند.

    noun

    آرایش، صف‌آرایی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fig

    1. noun mediterranean tree widely cultivated for its edible fruit
      Synonyms:
      common fig common fig tree Ficus carica
    1. noun A Libyan terrorist group organized in 1995 and aligned with al-Qaeda; seeks to radicalize the Libyan government; attempted to assassinate Qaddafi
      Synonyms:
      Libyan Islamic Fighting Group Libyan Fighting Group Al-Jama'a al-Islamiyyah al-Muqatilah bi-Libya Libyan Islamic Group
    1. noun a diagram or picture illustrating textual material
      Synonyms:
      figure

    Idioms

    not care (or give) a fig for (somebody or something)

    اصلاً اهمیت ندادن (به چیزی یا کسی)، ناچیز شمردن، عین خیال (کسی) نبودن

    not worth a fig

    کاملاً بی‌ارزش

    in full fig

    (عامیانه) سرتاپا غرق در جامه‌ی فاخر و تزئینات، شال و قبا کرده

    سوال‌های رایج fig

    شکل جمع fig چی میشه؟

    شکل جمع fig در زبان انگلیسی figs است.

    ارجاع به لغت fig

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fig» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fig

    لغات نزدیک fig

    • - fifty
    • - fifty-fifty
    • - fig
    • - fig leaf
    • - fig marigold
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.