شکل جمع:
figsFIG در معنای چهارم، مخفف عبارت فرانسوی Fédération Internationale de Gymnastique است.
میوه انجیر
Kashan figs are large and sweet.
انجیرهای کاشان درشت و شیرین هستند.
The fig is a symbol of prosperity in many cultures.
در بسیاری از فرهنگها انجیر نماد رفاه است.
Figs are rich in fiber and nutrients.
انجیر سرشار از فیبر و مواد مغذی است.
گیاهشناسی درخت انجیر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We gathered under the shade of the old fig.
زیر سایهی درخت انجیر کهنسال جمع شدیم.
She climbed the fig to reach the ripe figs hanging above.
او از درخت انجیر بالا رفت تا به انجیر رسیدهای که در بالا آویزان بود، برسد.
چیز بیارزش، پشیز، چیز بیبها، پاپاسی، پول سیاه
His promise is not worth a fig.
قول او ذرهای هم اعتبار ندارد.
"A fig for house work!" She said angrily to her husband.
او با خشم به شوهرش گفت: «کار خانه به درک!»
She doesn't give a fig what the neighbors think.
او برای نظر همسایهها پشیزی هم ارزش قائل نیست.
ورزش (FIG) فدراسیون جهانی ژیمناستیک
The FIG sets the rules for international gymnastics competitions.
فدراسیون جهانی ژیمناستیک قوانین مسابقات بینالمللی ژیمناستیک را تعیین میکند.
FIG organizes major events such as the Gymnastics World Championships.
فدراسیون جهانی ژیمناستیک رویدادهای مهمی همچون مسابقات جهانی ژیمناستیک را سازماندهی میکند.
آرایش، صفآرایی
not care (or give) a fig for (somebody or something)
اصلاً اهمیت ندادن (به چیزی یا کسی)، ناچیز شمردن، عین خیال (کسی) نبودن
کاملاً بیارزش
(عامیانه) سرتاپا غرق در جامهی فاخر و تزئینات، شال و قبا کرده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fig» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fig