با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Candle

    ˈkændl ˈkændl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      candled

    • شکل سوم:

      candled

    • سوم‌شخص مفرد:

      candles

    • وجه وصفی حال:

      candling

    • شکل جمع:

      candles

    توضیحات

    همچنین می‌توان از international candle به‌ جای candle استفاده کرد.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    noun countable B1
    candle, شمع، سپندار، هر چیز که از نظر شکل و کاربرد مثل شمع باشد
    شمع، سپندار، هر چیز که از نظر شکل و کاربرد مثل شمع باشد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - She blew out the candle and went to sleep.
    - شمع را با فوت خاموش کرد و به خواب رفت.
    verb - transitive
    شمع ساختن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد candle

    1. noun taper
      Synonyms: rushlight, torch, bougie, dip

    Idioms

    ارجاع به لغت candle

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «candle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/candle

    لغات نزدیک candle

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی