با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Pistachio

pəˈstæʃioʊ pəˈstɑːʃiəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

در معنای اول، همچنین می‌توان از pistachio nut به‌جای pistachio استفاده کرد.

در معنای سوم، همچنین می‌توان از pistachio green به‌جای pistachio استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
پسته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He grabbed a handful of pistachio from the bowl.
- او از کاسه مشتی پسته برداشت.
- She enjoys eating pistachio while watching movies.
- او از خوردن پسته هنگام تماشای فیلم لذت می‌برد.
- Pistachio is a great source of protein and healthy fats.
- پسته منبعی عالی از پروتئین و چربی‌های سالم است.
گیاه‌شناسی درخت پسته
- They planted a pistachio in their backyard last spring.
- آن‌ها بهار گذشته در حیاط خانه‌ی خود درخت پسته کاشتند.
- A healthy pistachio tree can live for over a century.
- یک درخت پسته‌ی سالم می‌تواند بیش‌از یک قرن زنده بماند.
noun uncountable
رنگ سبز مغزپسته‌ای، سبز پسته‌ای
- The walls of the room were painted a soft pistachio.
- دیوارهای اتاق به رنگ سبز پسته‌ای رنگ‌آمیزی شده بودند.
- They chose pistachio for the new kitchen cabinets.
- آن‌ها برای کابینت‌های آشپزخانه‌ی جدید رنگ سبز مغزپسته‌ای را انتخاب کردند.
adjective
(طعم) پسته‌ای
- The pistachio gelato melted quickly under the sunlight.
- ژلاتوی پسته‌ای زیر نور آفتاب به‌سرعت آب شد.
- Pistachio ice cream is my favorite dessert in summer.
- بستنی پسته‌ای دسر مورد‌علاقه‌ی من در تابستان است.
adjective
سبز مغزپسته‌ای‌رنگ، سبز پسته‌ای‌رنگ
- She wore a pistachio dress to the summer party.
- او در جشن تابستانی لباسی به رنگ سبز پسته‌ای‌ پوشیده بود.
- Vahid's friends gifted him a soft pistachio hoodie for his birthday.
- دوستان وحید برای تولدش به او هودی‌ای به رنگ سبز مغزپسته‌ای‌ هدیه دادند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pistachio

  1. noun nut of Mediterranean trees having an edible green kernel; a nut with a hard shell containing a green seed that can be eaten
    Synonyms: pistachio nut
  2. adjective made of or containing pistachio nuts
  3. adjective having a pale green color
  4. noun small tree of southern Europe and Asia Minor bearing small hard-shelled nuts
    Synonyms: Pistacia vera, pistachio tree
  5. noun a pale green color

ارجاع به لغت pistachio

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pistachio» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pistachio

لغات نزدیک pistachio

پیشنهاد بهبود معانی