فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Autumn

ˈɑːt̬m ˈɔːtəm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    autumns

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun A2
    پاییز، خزان، برگ‌ریزان، زردی
    • - autumn leaves
    • - برگ‌های خزان
    • - This autumn, I will go on a trip.
    • - این پاییز به سفر خواهم رفت.
    • - autumnal browns and golds
    • - رنگ‌های قهوه‌ای و زرین پاییزی
  • noun
    زمان رسیدن و نزول چیزی، دوران کمال، اخرین قسمت، سومین دوره زندگی
    • - Abraham had children in the autumn of his life.
    • - ابراهیم در خزان زندگی بچه‌دار شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد autumn

  1. noun season between summer and winter
    Synonyms: autumnal equinox, fall, harvest
    Antonyms: spring

ارجاع به لغت autumn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «autumn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/autumn

لغات نزدیک autumn

پیشنهاد بهبود معانی