آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۵ اسفند ۱۴۰۳

    Food

    fuːd fuːd

    شکل جمع:

    foods

    معنی food | جمله با food

    noun countable uncountable A1

    غذا، خوراک، خوراکی، خوردنی، قوت، طعام

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    There was plenty of food and drink at the party.

    در این مهمانی خوردنی و نوشیدنی فراوان بود.

    The drought led to a severe shortage of food in the region.

    خشک‌سالی به کمبود شدید مواد غذایی در این منطقه منجر شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He carefully checked the expiration date on the baby food.

    او تاریخ انقضای خوراک کودک را به‌دقت بررسی کرد.

    He enjoys trying new food from different cultures.

    او از امتحان کردن غذاهای جدید فرهنگ‌های مختلف لذت می‌برد.

    Some people avoid certain foods due to dietary restrictions.

    برخی افراد به‌دلیل محدودیت‌های غذایی از مصرف برخی خوراکی‌ها اجتناب می‌کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد food

    1. noun edible material; something that people and animals eat, or plants absorb, to keep them alive
      Synonyms:
      sustenance nourishment nutrition feed diet meal fare provisions grub eats victual aliment refreshment chow vittles bite snack meat bread groceries cooking cuisine cookery foodstuff board table support ration take out fast food larder store tuck eatable comestible keep subsistence pabulum mess fodder slop menu home cooking grit entrée handout goodies cheer moveable feast
      Antonyms:
      drink beverage

    Collocations

    frozen foods

    خوراک‌های یخ‌زده

    health foods

    خوراک‌های سالم (کم‌چربی یا کم‌گوشت یا گیاهی)

    junk food

    غذای ناسالم، گنده خوراک، هله‌هوله

    canned food

    غذای کنسروشده، غذای کنسروی

    food poisoning

    مسمویت غذایی

    Collocations بیشتر

    fast food

    غذای فوری، فست‌فود

    chinese food

    غذای چینی/مکزیکی/فرانسوی

    سوال‌های رایج food

    شکل جمع food چی میشه؟

    شکل جمع food در زبان انگلیسی foods است.

    ارجاع به لغت food

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «food» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/food

    لغات نزدیک food

    • - fontina
    • - foo dog
    • - food
    • - food additives
    • - food bank
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.