آخرین به‌روزرسانی:

Cuisine

kwɪˈziːn kwɪˈziːn

شکل جمع:

cuisines

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

دست‌پخت، روش آشپزی، خوراک، غذا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

She prefers Italian cuisine to the French.

او روش آشپزی ایتالیایی را به روش آشپزی فرانسوی ترجیح می‌دهد.

This restaurant's cuisine is famous.

غذای این رستوران معروف است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cuisine

  1. noun food
    Synonyms:
    food meal fare dishes eats grub cooking menu

سوال‌های رایج cuisine

شکل جمع cuisine چی میشه؟

شکل جمع cuisine در زبان انگلیسی cuisines است.

ارجاع به لغت cuisine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cuisine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cuisine

لغات نزدیک cuisine

پیشنهاد بهبود معانی