با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Food Bank

    ˈfuːd ˌbæŋk ˈfuːd ˌbæŋk
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    در انگلیسی آمریکایی به‌جای food bank از food pantry استفاده می‌شود.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    بانک غذا، بانک غذایی، سازمان خیریه‌ی غذا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - She donated canned goods to the food bank.
    - او محصولات کنسروی را به بانک غذایی اهدا کرد.
    - The food bank distributes supplies every Thursday.
    - سازمان خیریه‌ی غذا هر پنجشنبه ذخایر را پخش می‌کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت food bank

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «food bank» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/food-bank

    لغات نزدیک food bank

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی