آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ شهریور ۱۴۰۴

    Aliment

    ˈælɪmənt ˈælɪmənt

    معنی aliment | جمله با aliment

    noun verb - transitive adverb

    غذا، رزق، قوت لایموت، قوت دادن، غذا دادن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    aliments that are necessary

    خوراک‌هایی که برای رشد لازم هستند

    A man must aliment his own wife and children.

    مرد باید به زن و فرزند خود رزق و روزی برساند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد aliment

    1. noun something fit to be eaten
      Synonyms:
      food eats chow meat bread sustenance nourishment provision fare diet foodstuff victual edible nutriment nutrition comestible nurture pabulum pap grub provender esculent
    1. noun that which sustains the mind or spirit
      Synonyms:
      food sustenance nourishment nutrition alimentation victuals nutriment bread pabulum pap
    1. verb give nourishment to
      Synonyms:
      nourish nutrify

    سوال‌های رایج aliment

    معنی aliment به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی aliment در زبان فارسی به «خوراک» یا «غذا» ترجمه می‌شود.

    کلمه‌ی aliment به مواد غذایی یا خوراکی گفته می‌شود که برای تأمین نیازهای بدن و حفظ سلامت و انرژی فرد مصرف می‌شوند. این واژه شامل هر چیزی است که به بدن انرژی، ویتامین‌ها، مواد معدنی و عناصر ضروری برای رشد، نگهداری و عملکرد طبیعی می‌رساند. برخلاف برخی اصطلاحات روزمره‌ی غذا، aliment اغلب بار معنایی رسمی و گسترده‌تری دارد و بیشتر در متون علمی، پزشکی، تغذیه‌ای یا ادبی استفاده می‌شود.

    در حوزه‌ی علوم تغذیه، مفهوم aliment اهمیت فراوان دارد، زیرا کیفیت و ترکیب مواد غذایی مستقیماً بر سلامت، انرژی و عملکرد بدن تأثیر می‌گذارد. انتخاب aliments مناسب باعث تقویت سیستم ایمنی، حفظ وزن سالم، بهبود عملکرد ذهنی و جسمی و کاهش خطر بیماری‌ها می‌شود. به همین دلیل، دانش تغذیه و شناخت صحیح aliments برای ایجاد رژیم‌های متعادل و سالم اهمیت بالایی دارد.

    در زندگی روزمره، consumable aliments شامل انواع غذاها، نوشیدنی‌ها و حتی مکمل‌های غذایی می‌شوند. مصرف منظم و متنوع aliments به بدن کمک می‌کند تا انرژی کافی برای فعالیت‌های روزانه داشته باشد و سلامت جسم و ذهن حفظ شود. توجه به کیفیت و تازگی aliments، تنوع در گروه‌های غذایی و رعایت تعادل در مصرف آنها از اصول اساسی تغذیه سالم است.

    در متون ادبی و فرهنگی، aliment گاهی فراتر از معنای فیزیکی غذا به کار می‌رود و به چیزی اشاره دارد که روح، ذهن یا احساسات انسان را تغذیه می‌کند. به عنوان مثال، هنر، کتاب یا موسیقی می‌توانند به عنوان aliments معنوی یا ذهنی توصیف شوند که به رشد، آرامش و پویایی فرد کمک می‌کنند. این کاربرد استعاری نشان می‌دهد که مفهوم alimentation تنها محدود به جسم نیست و نیازهای روانی و ذهنی انسان را نیز شامل می‌شود.

    مفهوم aliment بیانگر اهمیت تغذیه و منابع غذایی برای حفظ سلامت، انرژی و رشد است. چه در سطح جسمانی و علمی، چه در سطح فرهنگی و ذهنی، این واژه یادآور نقش حیاتی خوراک و منابع تغذیه‌ای در زندگی انسان است و نشان می‌دهد که مراقبت از بدن و ذهن از طریق انتخاب صحیح aliments تأثیر مستقیم بر کیفیت زندگی دارد.

    ارجاع به لغت aliment

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «aliment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aliment

    لغات نزدیک aliment

    • - alignment
    • - alike
    • - aliment
    • - alimental
    • - alimentary
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.