آخرین به‌روزرسانی:

Alignment

əˈlaɪnmənt əˈlaɪnmənt

شکل جمع:

alignments

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1

هم‌ترازی، میزان بودن، توازن، هم‌راستایی، هم‌محوری، هم‌راستایی

The steering wheel is out of alignment.

فرمان ماشین میزان نیست.

The architect ensured the windows were in perfect alignment.

معمار، اطمینان حاصل کرد که پنجره‌ها در توازن باشند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Proper alignment of the text improves readability.

هم‌ترازی مناسب متن، باعث بهبود خوانایی می‌شود.

noun countable

هم‌پیمانی، اتحاد، ائتلاف، هم‌سویی، همکاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The two organizations formed an alignment to work on environmental issues.

این دو سازمان، ائتلافی برای همکاری در مسائل زیست‌محیطی تشکیل دادند.

This alignment of interests will benefit all the parties involved.

این هم‌سویی منافع به سود همه‌ی طرف‌های دخیل خواهد بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a new alignment of European nations

اتحاد نوین ملت‌های اروپایی

noun uncountable

هم‌سویی، هم‌راستایی، هماهنگی، سازگاری، توافق، هم‌خوانی

The project outcomes were out of alignment with the original plan.

نتایج پروژه با برنامه‌ی اولیه سازگار نبود.

Their opinions are not in alignment on this issue.

نظرات آن‌ها در این موضوع، هم‌سو نیست.

noun uncountable

کامپیوتر هماهنگ‌سازی (فرآیند یا سیاستی که در آن سیستم‌های هوش مصنوعی طوری طراحی می‌شوند که رفتارهایشان با اصول اخلاقی و اهداف انسانی سازگار باشند)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

Without alignment, AI could produce results that conflict with human values.

بدون هماهنگ‌سازی، هوش مصنوعی ممکن است نتایجی تولید کند که با ارزش‌های انسانی در تضاد باشد.

Researchers are working on AI alignment to prevent harmful behavior by intelligent machines.

پژوهشگران روی هماهنگ‌سازی هوش مصنوعی کار می‌کنند تا از رفتارهای مضر ماشین‌های هوشمند جلوگیری کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alignment

  1. noun lining up
    Synonyms:
    order arrangement sequence positioning adjustment calibration sighting
  1. noun an organization of people (or countries) involved in a pact or treaty
    Synonyms:
    alliance coalition alinement
    Antonyms:
    nonalignment

ارجاع به لغت alignment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alignment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alignment

لغات نزدیک alignment

پیشنهاد بهبود معانی