شکل جمع:
alignmentsهمترازی، میزان بودن، توازن، همراستایی، هممحوری، همراستایی
The steering wheel is out of alignment.
فرمان ماشین میزان نیست.
The architect ensured the windows were in perfect alignment.
معمار، اطمینان حاصل کرد که پنجرهها در توازن باشند.
Proper alignment of the text improves readability.
همترازی مناسب متن، باعث بهبود خوانایی میشود.
همپیمانی، اتحاد، ائتلاف، همسویی، همکاری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The two organizations formed an alignment to work on environmental issues.
این دو سازمان، ائتلافی برای همکاری در مسائل زیستمحیطی تشکیل دادند.
This alignment of interests will benefit all the parties involved.
این همسویی منافع به سود همهی طرفهای دخیل خواهد بود.
a new alignment of European nations
اتحاد نوین ملتهای اروپایی
همسویی، همراستایی، هماهنگی، سازگاری، توافق، همخوانی
The project outcomes were out of alignment with the original plan.
نتایج پروژه با برنامهی اولیه سازگار نبود.
Their opinions are not in alignment on this issue.
نظرات آنها در این موضوع، همسو نیست.
کامپیوتر هماهنگسازی (فرآیند یا سیاستی که در آن سیستمهای هوش مصنوعی طوری طراحی میشوند که رفتارهایشان با اصول اخلاقی و اهداف انسانی سازگار باشند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
Without alignment, AI could produce results that conflict with human values.
بدون هماهنگسازی، هوش مصنوعی ممکن است نتایجی تولید کند که با ارزشهای انسانی در تضاد باشد.
Researchers are working on AI alignment to prevent harmful behavior by intelligent machines.
پژوهشگران روی هماهنگسازی هوش مصنوعی کار میکنند تا از رفتارهای مضر ماشینهای هوشمند جلوگیری کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «alignment» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alignment