آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Sequence

    ˈsiːkwəns ˈsiːkwəns

    گذشته‌ی ساده:

    sequenced

    شکل سوم:

    sequenced

    سوم‌شخص مفرد:

    sequences

    وجه وصفی حال:

    sequencing

    شکل جمع:

    sequences

    معنی sequence | جمله با sequence

    noun countable C2

    ترتیب، دنباله، نوبت، پی‌رفت، توالی، ترادف، تسلسل، تابعیت، رشته

    Their names are listed in a chronological sequence.

    اسامی آن‌ها به ترتیب تاریخ فهرست شده است.

    The scientist studied the DNA sequence to better understand the genetic code.

    دانشمند توالی دی‌ان‌ای را برای تشخیص کد ژنتیکی بررسی کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the sequence of events

    تسلسل رویدادها

    a sequence of historical plays by Shakespeare

    یک سلسله نمایش‌ تاریخی از شکسپیر

    a sequence of terrible accidents

    یک سلسله حوادث ناگوار

    a sonnet sequence

    یک رشته غزلیات

    sequence of functions

    دنباله‌ی تابع‌ها

    noun countable

    (فیلم و سریال) سکانس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    That sequence was intentionally ambiguous.

    آن سکانس عمداً مبهم بود.

    the complex sequence

    سکانس پیچیده

    verb - transitive

    به‌ ترتیب مرتب کردن، مرتب کردن، پشت سر هم قرار دادن

    The teacher asked the students to sequence the events in the story in chronological order.

    معلم از دانش‌آموزان خواست که وقایع را در داستان به ترتیب تاریخی مرتب کنند.

    The teacher sequenced the math problems in the textbook from easiest to most difficult.

    معلم مسائل ریاضی را در کتاب درسی از آسان‌ترین به سخت‌ترین به ترتیب قرار داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sequence

    1. noun series, order
      Synonyms:
      order succession progression chain flow course arrangement grouping string row procession cycle streak run train track grouping distribution placement ordering array disposition classification sequel continuity continuance perpetuity graduation consecutiveness continuousness subsequence successiveness concatenation catenation skein pecking order

    Collocations

    in sequence

    به ترتیب (ترتیب خاص)، پشت سر هم

    لغات هم‌خانواده sequence

    • noun
      sequence, sequencing
    • adjective
      sequential
    • verb - transitive
      sequence
    • adverb
      sequentially

    سوال‌های رایج sequence

    گذشته‌ی ساده sequence چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده sequence در زبان انگلیسی sequenced است.

    شکل سوم sequence چی میشه؟

    شکل سوم sequence در زبان انگلیسی sequenced است.

    شکل جمع sequence چی میشه؟

    شکل جمع sequence در زبان انگلیسی sequences است.

    وجه وصفی حال sequence چی میشه؟

    وجه وصفی حال sequence در زبان انگلیسی sequencing است.

    سوم‌شخص مفرد sequence چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد sequence در زبان انگلیسی sequences است.

    ارجاع به لغت sequence

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sequence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sequence

    لغات نزدیک sequence

    • - sequel
    • - sequela
    • - sequence
    • - sequence check
    • - sequence control
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.