دوام، ادامه، تناوب بدون انقطاع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the continuance of rainy weather
ادامهی هوای بارانی
an economic crisis, severe and of long continuance
یک بحران اقتصادی شدید و درازمدت
His continuance in that job is not desirable.
ماندن او در آن شغل خوشایند نیست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «continuance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/continuance