شکایت مداوم/غر زدن مداوم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His continual complaining is getting on my nerves.
غر زدن مداوم او دارد روی اعصابم می رود.
I'm tired of her continual complaining about everything.
من از شکایت مداوم او در مورد همه چیز خسته شده ام.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «continual complaining» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/continual-complaining