پیوسته، پیدرپی، دائمی، همیشگی، مکرر، متناوب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He continually interrupted my speech.
او بهتکرار نطق مرا قطع کرد.
continual storms
توفانهای پیدرپی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «continual» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/continual