پیوسته، دائمی، مداوم، بیوقفه، پایسته، همواره، یکبند
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Ahmad talked ceaselessly.
احمد مدام حرف میزد.
Their ceaseless noise annoyed the neighbours.
سروصدای مداوم آنها همسایهها را اذیت میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ceaseless» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ceaseless