امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ceaseless

ˈsiːsləs ˈsiːsləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پیوسته، دائمی، مداوم، بی‌وقفه، پایسته، همواره، یک‌بند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Ahmad talked ceaselessly.
- احمد مدام حرف می‌زد.
- Their ceaseless noise annoyed the neighbours.
- سروصدای مداوم آن‌ها همسایه‌ها را اذیت می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ceaseless

  1. adjective never-ending
    Synonyms:
    amaranthine constant continual continuous day and night endless eternal everlasting incessant indefatigable interminable nonstop on a treadmill perennial perpetual round the clock unceasing unending uninterrupted unremitting untiring world-without-end
    Antonyms:
    ceasing completed concluded ending finished infrequent irregular occasional

لغات هم‌خانواده ceaseless

  • adjective
    ceaseless
  • verb - intransitive
    cease

ارجاع به لغت ceaseless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ceaseless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ceaseless

لغات نزدیک ceaseless

پیشنهاد بهبود معانی