(به گونهای که متوقف نشود یا به نظر برسد که پایانی ندارد) بهطور بیوقفه، بهطور پیوسته، بهطور مداوم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She wept ceaselessly.
بیوقفه میگریست.
Musicians work ceaselessly to improve.
نوازندگان بهمنظورِ پیشرفت، بهطور پیوسته کار میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ceaselessly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ceaselessly