Nonstop

ˌnɑːnˈstɑːp ˌnɑːnˈstɑːp ˌnɒnˈstɒp
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

non-stop هم نوشته می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
بدون توقف، بی‌وقفه، یکسره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a non-stop flight
- پرواز مستقیم (پرواز از مکانی به مکان دیگر بدون نشست در طول مسیر)
- It rained nonstop.
- بی‌وقفه باران بارید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nonstop

  1. adjective continuous, direct
    Synonyms: ceaseless, constant, endless, incessant, interminable, relentless, round-the-clock, steady, unbroken, unending, unfaltering, uninterrupted, unremitting
    Antonyms: incontinuous, indirect, intermittent, stopping, terminating

لغات هم‌خانواده nonstop

ارجاع به لغت nonstop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nonstop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nonstop

لغات نزدیک nonstop

پیشنهاد بهبود معانی