متناوب، نوبتدار، نوبهای، نوبتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
intermittent spark
جرقهی متناوب
intermittent fasting
رژیم فستینگ (روشی از غذا خوردن که شامل تغییر منظم بین دورههای غذا خوردن و روزهداری (نخوردن عمدی)، به ویژه برای کاهش وزن است)
an intermittent publication
نشریهی گاهوار (گاهبهگاه)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «intermittent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intermittent