با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Intermittent Fasting

ˌɪnt̬ərˌmɪtnt ˈfæstɪŋ ˌɪntəˌmɪtnt ˈfɑːstɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun phrase
    رژیم فستینگ (روشی از غذا خوردن که شامل تغییر منظم بین دوره‌های غذا خوردن و روزه‌داری یا غذا نخوردن عمدی به ویژه برای کاهش وزن است)، روزه‌داری متناوب
    • - Some studies suggest that intermittent fasting may have positive effects on brain function.
    • - بعضی مطالعات اظهار می‌کنند رژیم فستینگ متناوب ممکن است اثرات مثبتی بر عملکرد مغز داشته باشد.
    • - The benefits of intermittent fasting can vary from person to person.
    • - فواید رژیم فستینگ متناوب ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت intermittent fasting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intermittent fasting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intermittent-fasting

لغات نزدیک intermittent fasting

پیشنهاد بهبود معانی