آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Intermitter

معنی intermitter

noun

قطع‌کننده، متناوب‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

سوال‌های رایج intermitter

معنی intermitter به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی intermitter در زبان فارسی به «وقفه‌انداز» یا «قطع‌کننده» ترجمه می‌شود.

این واژه از ریشه‌ی لاتین intermittere گرفته شده که به معنای «میان‌گذاشتن فاصله یا متوقف کردن موقت» است. در زبان انگلیسی، واژه‌ی intermitter بیشتر به‌صورت اسمی به کار می‌رود و برای اشاره به فرد، دستگاه یا پدیده‌ای استفاده می‌شود که عملکردی پیوسته را قطع می‌کند یا باعث توقف‌های دوره‌ای و غیرمستمر در جریان یک روند می‌شود.

در حوزه‌ی علمی، به‌ویژه در پزشکی، واژه‌ی intermitter می‌تواند برای توصیف شرایطی به کار رود که در آن علائم بیماری به‌طور دوره‌ای ظاهر و سپس برای مدتی ناپدید می‌شوند. برای مثال، در برخی تب‌های متناوب یا بیماری‌های مزمن، بیمار دوره‌هایی از بهبود نسبی را تجربه می‌کند و سپس علائم مجدداً بازمی‌گردند. چنین وضعیتی، بازتاب مستقیم معنای اصلی intermitter است که همواره به حالتی ناپیوسته و مقطعی اشاره دارد.

از دیدگاه فنی و مهندسی، intermitter می‌تواند به دستگاه‌ها یا سامانه‌هایی گفته شود که به‌طور عمدی یا غیرعمدی جریان یا عملکردی را متوقف می‌سازند. برای مثال، در برق و الکترونیک، نوعی کلید یا مکانیزم کنترلی که باعث قطع و وصل جریان در بازه‌های زمانی مشخص می‌شود، مصداقی از intermitter است. این کاربرد به‌ویژه در سیستم‌های اتوماسیون و زمان‌بندی اهمیت دارد، زیرا امکان کنترل دقیق چرخه‌های کاری را فراهم می‌کند.

در زندگی روزمره نیز می‌توان نمودهای متعددی از intermitter مشاهده کرد. برای نمونه، بارش باران در برخی مناطق ممکن است حالت متناوب و گسسته داشته باشد؛ مدتی باران می‌بارد، سپس قطع می‌شود، و دوباره ادامه پیدا می‌کند. حتی در مکالمات انسانی، گاهی گفت‌وگوها با وقفه‌هایی همراه می‌شوند که فردی یا چیزی نقش intermitter را در جریان صحبت ایفا می‌کند. این حضور در جنبه‌های طبیعی و انسانی زندگی، نشان می‌دهد که مفهوم intermitter تنها به زمینه‌های علمی محدود نیست بلکه کاربردی گسترده‌تر دارد.

از دیدگاه فلسفی یا ادبی، intermitter می‌تواند استعاره‌ای برای لحظات گسست در جریان زندگی یا تاریخ باشد. لحظاتی که در آن، روندی یکنواخت ناگهان دچار توقف یا تعلیق می‌شود و فرصتی برای بازنگری یا تغییر مسیر فراهم می‌آید. نویسندگان و شاعران گاهی این مفهوم را در قالب استعاره به کار می‌برند تا لحظات غیرمنتظره و فاصله‌های معنادار در زندگی انسان را توصیف کنند. intermitter نمادی از ناپیوستگی، تغییر و بازآفرینی است؛ عناصری که به بسیاری از حوزه‌های اندیشه و هنر معنا می‌بخشند.

ارجاع به لغت intermitter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intermitter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intermitter

لغات نزدیک intermitter

پیشنهاد بهبود معانی