فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
    آخرین به‌روزرسانی:

    Incessant

    ɪnˈsesnt ɪnˈsesnt

    صفت تفضیلی:

    more incessant

    صفت عالی:

    most incessant

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective

    لاینقطع، پیوسته، پی‌در‌پی، بی‌پایان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    He talks incessantly.

    او دائماً حرف می‌زند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد incessant

    1. adjective never-ending, persistent
      Synonyms:
      ceaseless constant continual continuous endless eternal everlasting nonstop perpetual relentless unceasing unending unrelenting unremitting day-and-night interminable interminate monotonous round-the-clock timeless unbroken
      Antonyms:
      ending intermittent interrupted ceasing broken

    ارجاع به لغت incessant

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «incessant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incessant

    لغات نزدیک incessant

    پیشنهاد بهبود معانی