فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Inceptive

American: ɪnˈseptɪv British: ɪnˈseptɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • adjective noun
    آغازین، ابتدایی، مقدماتی، تکوینی
  • adjective noun
    (دستور زبان) فعل آغازگر، شروعی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد inceptive

  1. adjective Of, relating to, or occurring at the start of something
    Synonyms: beginning, incipient, initial, initiatory, introductory, leadoff

ارجاع به لغت inceptive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inceptive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inceptive

لغات نزدیک inceptive

پیشنهاد بهبود معانی