با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Sequentially

sɪˈkwenʃli sɪˈkwenʃli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    به‌طور زنجیروار، به‌ترتیب، به‌طور متوالی، پشتِ‌سرهم، به‌طور پی‌درپی
    • - Sales have improved sequentially.
    • - میزان فروش به‌طور متوالی بهبود یافته است.
    • - I arranged the photos sequentially.
    • - عکس‌ها را به‌طور زنجیروار و به‌ترتیب مرتب کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sequentially

  1. adverb In a consecutive manner
    Synonyms: consecutive

لغات هم‌خانواده sequentially

ارجاع به لغت sequentially

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sequentially» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sequentially

لغات نزدیک sequentially

پیشنهاد بهبود معانی