جدایی، تفرقه، توقیف کردن، جدا کردن، مصادره کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The judge sequestered the jury so that nobody would threaten or tempt them.
قاضی هیئت داوران را منزوی کرد که کسی آنها را تهدید یا تطمیع نکند.
a house sequestered by lush trees
خانهای که درختان انبوه آن را پنهان کرده بودند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sequester» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sequester