گذشتهی ساده:
insulatedشکل سوم:
insulatedسومشخص مفرد:
insulatesوجه وصفی حال:
insulatingجدا کردن، مجزا کردن، روپوش دار کردن، با عایق مجزاکردن، بهصورت جزیره درآوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
insulating man from the natural world
جداسازی انسان از دنیای طبیعت
Hysterical symptoms commonly serve to insulate the patient.
نشانههای مرض هیستری معمولاً به انزوای بیمار کمک میکند.
Electrical wires must be insulated.
سیمهای برق باید روکش داشته باشند.
Insulate hot water pipes.
لولههای آب گرم را عایقبندی کنید.
A well-insulated house stays warm in winter.
خانهای که خوب عایقسازی شدهاست، در زمستان گرم میماند.
to insulate children against violent movies
بچهها را از فیلمهای پرخشونت مصون نگاهداشتن
insulate something (or someone) against something
(شخص یا چیزی را) از اثرات (بد) مصون نگهداشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «insulate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insulate