شکل جمع:
islandsزمینشناسی جزیره، آبخست، آبخوست، آبخو
a coral island
جزیرهای مرجانی
Kish is a small island.
کیش جزیرهی کوچکی است.
islands of Langerhans
جزایر لانگرهانس
انگلیسی بریتانیایی جداکننده (محل میخکوبیشده وسط خیابان و میدان و غیره)، نیوجرسی ترافیکی، جداکنندهی مسیر، جداکنندهی ترافیکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Drivers should exercise caution when approaching a traffic island.
رانندگان باید هنگام نزدیک شدن به یک نیوجرسی ترافیکی احتیاط کنند.
The island is adorned with beautiful flowers and plants.
جداکنندهی مسیر با گلها و گیاهان زیبا آراسته شده است.
عرشهی ناو هواپیمابر، کابین عرشه (که رادارها و غیره در آن قرار دارد)
The island was heavily fortified, housing essential command and control centers.
کابین عرشه بهشدت مستحکم بود و مراکز فرماندهی و کنترل ضروری را در خود جای داده بود.
Sailors manned the island.
ملوانان عرشهی ناو هواپیمابر را هدایت میکردند.
معماری جزیره، کانتر (اپن آشپزخانه که دو طرف آن باز است)
The island in our kitchen is perfect for entertaining guests.
جزیرهی آشپزخانهی ما برای پذیرایی از مهمانان مناسب است.
We gather around the island every morning for breakfast.
هر روز صبح برای صرف صبحانه دورتادور جزیره جمع میشویم.
ناحیهی مجزا، جداشده (گروه یا منطقه)
an island of peace and tranquility in an ocean of conflict and war
ناحیهای مجزا از صلح و آرامش در اقیانوسی از کشمکش و جنگ
an isolated group
گروهی جداشده
جزیره ساختن، جزیرهدار کردن، بهصورت جزیره درآوردن
A prairie which was islanded with wooded tracts.
جزیره با دشتی پردرخت ساخته شده بود.
A clear stream was islanding a black rock.
جویبار شفافی که صخرهی سیاهی را به صورت جزیره درآورده بود.
مجزا کردن، جدا کردن، سوا کردن
They islanded themselves on a remote beach, away from the bustling city.
آنها خود را در ساحلی دورافتاده، دور از شهر شلوغ جدا کردند.
The high walls surrounding the castle islanded it from the countryside.
دیوارهای بلندی که قلعه را محصور کردهاند، آن را از حومهی شهر مجزا کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «island» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/island