Isle

aɪl aɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    isles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ادبی جزیره، آبخوست (معمولاً کوچک)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- He dreamed of retiring to a quiet little isle.
- او رویای بازنشستگی در جزیره‌ای کوچک و آرام را در سر داشت.
- They spent their honeymoon on a tropical isle.
- آن‌ها ماه عسل خود را در جزیره‌ی گرمسیری گذراندند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد isle

  1. noun a small island
    Synonyms:
    islet

ارجاع به لغت isle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «isle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/isle

لغات نزدیک isle

پیشنهاد بهبود معانی