وابسته به جزیره، جزیرهای، منزوی، غیرآزاد، تنگنظر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
insular climate
آب و هوای آبخستی
the insular circumstances of that tribe
موقعیت دورافتادهی آن قبیله
an insular house
خانهی دورافتاده
the insular views of the natives
عقاید کوتهبینانهی بومیان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «insular» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insular