با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Insular

ˈɪnsələr / / ˈɪnʃə- ˈɪnsjələ ˈɪnsjələ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective
    وابسته به جزیره، جزیره‌ای، منزوی، غیرآزاد، تنگ‌نظر
    • - insular climate
    • - آب و هوای آبخستی
    • - the insular circumstances of that tribe
    • - موقعیت دورافتاده‌ی آن قبیله
    • - an insular house
    • - خانه‌ی دورافتاده
    • - the insular views of the natives
    • - عقاید کوته‌بینانه‌ی بومیان
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد insular

  1. adjective narrow-minded
    Synonyms: bigoted, circumscribed, closed, confined, contracted, cut off, detached, illiberal, inward-looking, isolated, limited, narrow, parochial, petty, prejudiced, provincial, restricted, secluded, separate, separated, sequestered
    Antonyms: broad-minded, unbiased, unprejudiced

ارجاع به لغت insular

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insular» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insular

لغات نزدیک insular

پیشنهاد بهبود معانی