فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Seclude

sɪˈkluːd sɪˈkluːd

گذشته‌ی ساده:

secluded

شکل سوم:

secluded

سوم‌شخص مفرد:

secludes

وجه وصفی حال:

secluding

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

جدا کردن، مجزا کردن، منزوی کردن، گوشه انزوا اختیار کردن، منزوی شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Milton secluded himself for five years in a village so as to be able to study.

میلتون پنج سال خود را در دهکده‌ای منزوی کرد تا بتواند مطالعه کند.

a secluded corner of the garden

گوشه‌ی خلوت باغ

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seclude

  1. verb isolate, hide
    Synonyms:
    separate confine enclose conceal hide cover screen segregate withdraw retire shut off quarantine ostracize blockade boycott evict immure sequester closet cloister
    Antonyms:
    join mingle socialize

ارجاع به لغت seclude

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seclude» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/seclude

لغات نزدیک seclude

پیشنهاد بهبود معانی