گذشتهی ساده:
mingledشکل سوم:
mingledسومشخص مفرد:
minglesوجه وصفی حال:
minglingمخلوط کردن، آمیختن، ترکیب کردن، مخلوط شدن، قاطی کردن
The spices mingle well in this soup, giving it a rich and layered flavor.
ادویهها در این سوپ بهخوبی مخلوط شدهاند و طعمی غنی و چندلایه به آن دادهاند.
The muddy water of the river mingles with the green (water) of the lake.
آب گلآلود رودخانه با آب سبز دریاچه میآمیزد.
In his speech, he mingles truth and lies.
در نطقش حقیقت را با دروغ قاطی میکند.
برخورد اجتماعی داشتن، معاشرت کردن، با دیگران قاطی شدن، تعامل اجتماعی داشتن، گرم گرفتن، گپ زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was shy at first, but eventually started to mingle with the crowd.
اول خجالتی بود، ولی در نهایت شروع کرد به در جمع گپ زدن.
She spent the whole evening mingling with guests and making everyone feel welcome.
تمام شب را با مهمانها گرم گرفت و کاری کرد همه احساس راحتی کنند.
He only mingles with millionaires.
او فقط با میلیونرها درمیآمیزد.
With the expansion of communication, various races will further mingle.
با گسترش ارتباطات نژادهای مختلف معاشرت بیشتری خواهند داشت.
گذشتهی ساده mingle در زبان انگلیسی mingled است.
شکل سوم mingle در زبان انگلیسی mingled است.
وجه وصفی حال mingle در زبان انگلیسی mingling است.
سومشخص مفرد mingle در زبان انگلیسی mingles است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mingle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mingle