ممزوج شدن، آمیختن، به خاطر آوردن، ذکر کردن، مخلوط کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The muddy water of the river mingles with the green (water) of the lake.
آب گلآلود رودخانه با آب سبز دریاچه میآمیزد.
In his speech, he mingles truth and lies.
در نطقش حقیقت را با دروغ قاطی میکند.
He only mingles with millionaires.
او فقط با میلیونرها درمیآمیزد.
With the expansion of communication, various races will further mingle.
با گسترش ارتباطات نژادهای مختلف آمیزش بیشتری خواهند داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mingle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mingle