گذشتهی ساده:
marriedشکل سوم:
marriedسومشخص مفرد:
marriesوجه وصفی حال:
marryingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(از طریق ازدواج) پیوستن به
شوهر دادن، زن دادن
با هم جور کردن، با هم جفت کردن
ازدواج کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «marry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/marry