متأهل، همسردار، شوهردار (زن)، زندار (مرد)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
She is a dedicated married woman who puts her family first.
او زن متاهل فداکاری است که خانوادهی خود را در اولویت قرار میدهد.
The married man always wears his wedding ring.
مرد زندار حلقهی ازدواجش را همیشه در دست دارد.
مربوط به ازدواج، مربوط به زناشویی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
married life
زندگی زناشویی
The newlyweds enjoyed their first days of married bliss.
تازهازدواجکردهها از نخستین روزهای شادکامی ازدواجشان لذت بردند.
همبسته، همپیوند، همآمیخته، پیوسته، متحد
The two organizations formed a married partnership to advocate for social justice.
این دو سازمان برای حمایت از عدالت اجتماعی شراکت پیوستهای را تشکیل دادند.
married countries
کشورهای همبسته
شخص ازدواجکرده، آدم همسردار
Young marrieds moving into their first home.
جوانان ازدواجکرده به اولین خانهی خود نقلمکان کردند.
young marrieds
جوانان همسردار
کلمهی «married» در زبان فارسی به «متأهل» یا «ازدواجکرده» ترجمه میشود.
این صفت برای توصیف فردی بهکار میرود که در یک پیوند رسمی یا قانونی با شخص دیگری قرار دارد و زندگی مشترک خود را آغاز کرده است. «married» تنها یک وضعیت اجتماعی نیست، بلکه نشاندهندهی تعهد، مسئولیت و وابستگی متقابل میان دو نفر است. این حالت اغلب با مفاهیمی مانند همکاری، همراهی، حمایت متقابل و شکلگیری خانواده همراه است و نقش مهمی در ساختار اجتماعی و روابط انسانی ایفا میکند.
ازدواج و وضعیت «married» دارای پیامدها و مسئولیتهای متعددی است. فرد متأهل معمولاً باید نیازها و خواستههای همسر خود را در نظر بگیرد و تعادل میان زندگی شخصی و مشترک را حفظ کند. این وضعیت باعث میشود افراد مهارتهای ارتباطی، حل اختلاف، صبر و انعطاف بیشتری در روابط خود پیدا کنند. علاوهبر این، «married» بودن با امنیت عاطفی، پشتیبانی روانی و گاه حمایت اقتصادی نیز همراه است که به فرد کمک میکند در مسیر زندگی پایدارتر و مطمئنتر حرکت کند.
از منظر فرهنگی و اجتماعی، «married» بودن در جوامع مختلف بار معنایی و اهمیت ویژهای دارد. در بسیاری از فرهنگها، ازدواج نماد بلوغ، مسئولیتپذیری و ایجاد خانواده است و فرد متأهل به عنوان عضوی مسئول در جامعه شناخته میشود. این وضعیت همچنین باعث شکلگیری شبکههای اجتماعی گستردهتر و افزایش تعاملات میان خانوادهها میشود. در برخی فرهنگها، مراسم و جشنهای ازدواج اهمیت اجتماعی و هنری بالایی دارند و به شکلگیری هویت فردی و خانوادگی کمک میکنند.
وضعیت «married» همچنین میتواند تاثیرات روانی و شخصیتی مهمی داشته باشد. زندگی مشترک چالشها و فرصتهای یادگیری بسیاری فراهم میکند و افراد را وادار به رشد شخصی، مدیریت تعارض و تعامل مؤثر مینماید. تجربهی همکاری و همزیستی در زندگی زناشویی میتواند موجب افزایش مهارتهای ارتباطی و تقویت احساس همدلی و احترام متقابل شود و زمینهساز ثبات عاطفی و رضایت از زندگی گردد.
«married» بودن نمادی از تعهد، ارتباط عمیق و شکلگیری زندگی مشترک است. این وضعیت، فراتر از یک قرارداد قانونی یا رسمی، بیانگر همزیستی، حمایت و رشد متقابل دو انسان است. فرد متأهل با پذیرش مسئولیتها و فرصتهایی که ازدواج فراهم میکند، مسیر زندگی خود را با مشارکت و همراهی همسرش شکل میدهد و به ایجاد پایههای پایدار برای خانواده و جامعه کمک میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «married» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/married