سومشخص مفرد:
divorcesوجه وصفی حال:
divorcingطلاقگرفته، مطلقه (شخص)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
The divorced couple decided to remain friends for the sake of their children.
این زوج طلاقگرفته تصمیم گرفتند به خاطر فرزندانشان دوست بمانند.
The divorced man was hesitant to get married again.
مرد مطلقه برای ازدواج دوباره مردد بود.
جدا (از چیزی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This politician seems to be divorced from reality.
به نظر میرسد این سیاستمدار از واقعیت جدا شده است.
The book delves into the consequences of speculative theories divorced from political reality.
این کتاب به پیامدهای نظریههای گمانهزنی جدا از واقعیت سیاسی میپردازد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «divorced» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/divorced