گذشتهی ساده:
weddedشکل سوم:
weddedسومشخص مفرد:
wedsوجه وصفی حال:
weddingاین لغت در معنای آخر مخفف Wednesday است.
ازدواج کردن، عروسی کردن، به نکاح درآوردن، (به همسری) گرفتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
He was wedded on July 12.
روز دوازدهم جولای عروسی کرد.
Mahmood wedded his neighbor's daughter.
محمود دختر همسایهاش را گرفت.
The priest who wedded them is old.
کشیشی که آنها را به نکاح درآورد، پیر است.
پیوستن، تلفیق کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a project that weds science and art
طرحی که علم و هنر را تلفیق میکند
The movie weds horror to action.
فیلم ترسناک با جنگ تلفیق میشود.
متأهل، ازدواجکرده، همسردار
The wed pair danced joyfully at their reception.
زوج متأهل با شادی در مهمانی خود رقصیدند.
The wed husband and wife shared a romantic kiss.
زن و شوهر ازدواجکرده بوسهای عاشقانه با یکدیگر به اشتراک گذاشتند.
چهارشنبه
Can we meet on Wed for lunch?
آیا میتوانیم چهارشنبه برای ناهار همدیگر را ببینیم؟
Don't forget our appointment on Wed.
قرارمان را در روز چهارشنبه فراموش نکنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wed