با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wed

wed wed
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    wedded
  • شکل سوم:

    wedded
  • سوم شخص مفرد:

    weds
  • وجه وصفی حال:

    wedding

توضیحات

این لغت در معنای آخر مخفف Wednesday است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive
ازدواج کردن، عروسی کردن، به نکاح درآوردن، (به همسری) گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He was wedded on July 12.
- روز دوازدهم جولای عروسی کرد.
- Mahmood wedded his neighbor's daughter.
- محمود دختر همسایه‌اش را گرفت.
- The priest who wedded them is old.
- کشیشی که آن‌ها را به نکاح درآورد، پیر است.
verb - transitive
پیوستن، تلفیق کردن
- a project that weds science and art
- طرحی که علم و هنر را تلفیق می‌کند
- The movie weds horror to action.
- فیلم ترسناک با جنگ تلفیق می‌شود.
adjective
متأهل، ازدواج‌کرده، همسردار
- The wed pair danced joyfully at their reception.
- زوج متأهل با شادی در مهمانی خود رقصیدند.
- The wed husband and wife shared a romantic kiss.
- زن و شوهر ازدواج‌کرده بوسه‌ای عاشقانه با یکدیگر به اشتراک گذاشتند.
abbreviation
چهارشنبه
- Can we meet on Wed for lunch?
- آیا می‌توانیم چهارشنبه برای ناهار همدیگر را ببینیم؟
- Don't forget our appointment on Wed.
- قرارمان را در روز چهارشنبه فراموش نکنید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wed

  1. verb marry
    Synonyms: become husband and wife, be married, couple, espouse, get hitched, get married, join, lead to the altar, make one, receive in marriage, say I do, take in marriage, tie, tie the knot, unite
    Antonyms: divorce
  2. verb join, unite
    Synonyms: ally, associate, blend, coalesce, cojoin, combine, commingle, connect, couple, dedicate, fuse, interweave, link, marry, merge, relate, unify, yoke
    Antonyms: divide, separate

ارجاع به لغت wed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wed

لغات نزدیک wed

پیشنهاد بهبود معانی