Espouse

ɪˈspaʊz ɪˈspaʊz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
عقدکردن، عروسی کردن، نامزدکردن، شوهردادن، حمایت کردن از، عقیده داشتن به

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He has always espoused extremist ideas.
- او همیشه از عقاید افراطی هواداری کرده است.
- He espouses feminism.
- او از حقوق زنان پشتیبانی می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد espouse

  1. verb stand up for; support
    Synonyms:
    defend back support advocate uphold maintain approve embrace adopt accept champion stand behind take up take on get into go in for
    Antonyms:
    reject forsake
  1. verb marry
    Synonyms:
    wed unite take as spouse betroth
    Antonyms:
    divorce

ارجاع به لغت espouse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «espouse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/espouse

لغات نزدیک espouse

پیشنهاد بهبود معانی