با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Get Into

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb C1
    وارد شدن، داخل شدن
  • phrasal verb
    عادت کردن، دچار شدن
  • phrasal verb
    وارد بحث یا فعالیتی شدن
  • phrasal verb
    وارد وضعیت نامساعد شدن
  • phrasal verb
    نامشخص رفتار کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد get into

  1. phrasal verb Move into an object
  2. phrasal verb Reach into an object
  3. phrasal verb Become involved in a discussion
  4. phrasal verb Enter an unfavourable state
  5. phrasal verb Make behave uncharacteristically

ارجاع به لغت get into

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «get into» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/get-into

لغات نزدیک get into

پیشنهاد بهبود معانی