گذشتهی ساده:
forsookشکل سوم:
forsakenسومشخص مفرد:
forsakesوجه وصفی حال:
forsakingول کردن، ترک، رها کردن، انکار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A man who would forsake his wife and children should not be trusted.
به مردی که زن و بچهی خود را ول کند نباید اعتماد کرد.
He promised to forsake his evil ways.
او قول داد که از روشهای شیطانی خود دست بردارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «forsake» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forsake