فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Jilt

dʒɪlt dʒɪlt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    jilted
  • شکل سوم:

    jilted
  • سوم‌شخص مفرد:

    jilts
  • وجه وصفی حال:

    jilting

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
زنی یا مردی که معشوق خود را یکباره رها کند،ناگهان معشوق را رها کردن، فریفتن، بی‌وفا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The jilted lover committed suicide.
- عاشق جفادیده خودکشی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jilt

  1. verb abandon, betray
    Synonyms:
    leave desert reject discard forsake ditch drop dump deceive disappoint betray throw over leave flat break off coquette leave at the altar
    Antonyms:
    love keep

ارجاع به لغت jilt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jilt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jilt

لغات نزدیک jilt

پیشنهاد بهبود معانی