گذشتهی ساده:
jiltedشکل سوم:
jiltedسومشخص مفرد:
jiltsوجه وصفی حال:
jiltingزنی یا مردی که معشوق خود را یکباره رها کند،ناگهان معشوق را رها کردن، فریفتن، بیوفا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The jilted lover committed suicide.
عاشق جفادیده خودکشی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jilt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jilt