آخرین به‌روزرسانی:

Forgo

fɔːrˈɡoʊ fɔːˈɡəʊ

گذشته‌ی ساده:

forwent

شکل سوم:

forgone

سوم‌شخص مفرد:

forgoes

وجه وصفی حال:

forgoing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

چشم پوشیدن از، صرف‌نظر کردن از، رها کردن، خودداری کردن از

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Let us forgo formality!

بیایید تعارف را کنار بگذاریم!

She decided to forgo her vacation and stay by her uncle's bedside.

او تصمیم گرفت از تعطیلات خود صرف‌نظر کند و در کنار بستر عمویش بماند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forgo

  1. verb give up, do without
    Synonyms:
    quit abandon renounce relinquish waive cede resign yield sacrifice forsake desist refrain eschew abstain surrender do without pass leave alone leave out pass up reject resist swear off forbear abdicate abjure sit out go on the wagon take the cure take the oath pack in give in
    Antonyms:
    keep continue use indulge

سوال‌های رایج forgo

گذشته‌ی ساده forgo چی میشه؟

گذشته‌ی ساده forgo در زبان انگلیسی forwent است.

شکل سوم forgo چی میشه؟

شکل سوم forgo در زبان انگلیسی forgone است.

وجه وصفی حال forgo چی میشه؟

وجه وصفی حال forgo در زبان انگلیسی forgoing است.

سوم‌شخص مفرد forgo چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد forgo در زبان انگلیسی forgoes است.

ارجاع به لغت forgo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forgo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forgo

لغات نزدیک forgo

پیشنهاد بهبود معانی