چشم پوشیدن از، صرفنظر کردن از، رها کردن، خودداری کردن از
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Let us forgo formality!
بیایید تعارف را کنار بگذاریم!
She decided to forgo her vacation and stay by her uncle's bedside.
او تصمیم گرفت از تعطیلات خود صرفنظر کند و در کنار بستر عمویش بماند.
گذشتهی ساده forgo در زبان انگلیسی forwent است.
شکل سوم forgo در زبان انگلیسی forgone است.
وجه وصفی حال forgo در زبان انگلیسی forgoing است.
سومشخص مفرد forgo در زبان انگلیسی forgoes است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «forgo» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forgo