امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Forgone

American: fɔːrˈɡɔːn British: fɔːˈɡɒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    forwent
  • سوم‌شخص مفرد:

    forgoes
  • وجه وصفی حال:

    forgoing

معنی

adverb
قسمت سوم فعل Forgo

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forgone

  1. verb Do without or cease to hold or adhere to
    Synonyms:
    relinquished sacrificed waived foresworn yielded renounced surrendered refrained preceded abandoned forfeited omitted ceded neglected forsaken
  1. verb Be earlier in time; go back further
    Synonyms:
    antedated anteceded preceded predated

ارجاع به لغت forgone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forgone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forgone

لغات نزدیک forgone

پیشنهاد بهبود معانی